گفت و گو با بازیکنی که خواهرش معروفش کرد!
تاریخ انتشار: ۲۵ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۱۷۷۴۳
به گزارش "ورزش سه"، یکی از اتفاقات ویژه بازیهای هفته بیست و سوم لیگ برتر را بازیکن جوان و رفسنجانی پیکان رقم زد؛ علی اصغر صادقی هافبک وسط مس که اصالتا رفسنجانی است، بعد از آنکه در نیم فصل اول با وجود عضویت در تیم امید ایران فرصتی برای بازی کردن به دست نیاورد، تصمیم به ترک شهر خودش و حضور در پیکان تهران گرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
صادقی دیروز به عنوان بازیکن پیکان در شهر خودش حضور یافت و برای اولین بار در ورزشگاه رفسنجان مقابل مس قرار گرفت؛ او که در نیمه دوم فرصت بازی کردن در ترکیب پیکان را هم به دست آورد، بسیار مورد تشویق هواداران نارنجیپوش قرار گرفت و البته در پایان بازی هم اتفاقی را تجربه کرد که بازتاب گستردهای داشت.
شب گذشته ویدئویی در فضای مجازی به صورت گسترده بازتاب یافت که علی اصغر صادقی مشغول مصاحبه با خبرنگاران است و ناگهان خواهر خردسالش در حالی که اشک میریخت، وارد میکسدزون ورزشگاه رفسنجان شد و در آغوش برادر خود قرار گرفت. این صحنه احساسی که تصاویر آن بسیار دست به دست شده، مورد توجه اهالی فوتبال قرار گرفته و باعث شده نام علی اصغر صادقی نیز بیشتر از قبل در فضای فوتبال مطرح شد.
ویدئو: 329816همین اتفاق جالب بهانهای برای گفت و گو با هافبک رفسنجانی خودروسازان پایتخت شد؛ او در مصاحبه با خبرنگار ما صحبتهای جذابی را درباره قرار گرفتن مقابل مس بر زبان آورد که در ادامه میخوانید:
**بازی کردن مقابل مس حس عجیبی داشت
مس رفسنجان تیم سابق من بود و برای بازی کردن جلوی این تیم انگیزه زیادی داشتم؛ به هر حال من همیشه در مس بازی کردم و اینکه مقابل این تیم به میدان بروم، حس عجیبی به من داد. از کادرفنی هم ممنونم که فرصت بازی کردن به من داد؛ برایم واقعا لذتبخش بود که در شهر خودم و جلوی همشهریانم بازی کنم. واقعا از این مساله لذت بردم و خوشحالم که با دست پر هم از زمین خارج شدیم.
**ماجرای فیلم احساسی در میکسدزون
من خواهرم را در بین دو نیمه بازی دیده بودم؛ او به ورزشگاه آمده بود تا بازی را تماشا کند. بین دو نیمه گفت که می تواند آخر بازی به رختکن بیاید. من گفتم که منتظر باشد تا از رختکن بیرون بیاییم. مدت زیادی بود که او را ندیده بودم. شوق زیادی داشت تا مرا ببیند. وقتی از رختکن بیرون آمدم خبرنگاران جلویم را گرفتند تا مصاحبه کنم. من ابتدا قصد مصاحبه نداشتم اما با اصرار خبرنگاران و فرشید اسماعیلی ایستادم و صحبت کردم. در همین حین دیدم که خواهرم که آرام آرام خودش رابه من در میکسدزون نزدیک کرده بود، در حالی که اشک میریزد مشغول صحبت با آقارضا عنایتی است. در نهایت او را دیده و حس عجیبی بود. با کاوه اسماعیلی حمایت مدیررسانه ای مان آمد و کنارم ایستاد و در نهایت هم آن صحنههای جالب ثبت شد.
**از 4 فروردین خواهرم را ندیده بودم، احساساتی شد
از 4 فروردین که برای حضور در تمرینات به تهران آمده بودم، خواهرم را ندیده بودم. فاطمه خیلی زیاد به من وابسته است و رابطهای عجیب و غریب قلبی و احساسی با هم داریم. حتی زمانی که در مس رفسنجان بودم، یکی دو بار به محل تمرینات ما آمده بود. در این مدت که پیکان هستم خیلی کم او را میبینم و بعد از بازی دیروز هم چون او را ندیده بودم، احساسی شد و اشک میریخت.
**این حس را با دنیا عوض نمیکنم
من بعد از بازی از نتیجه به دست آمده کمی خوشحال بودم؛ اشک های خواهرم را که دیدم، حالم بد شد. البته حس شوق داشتم از این که اینقدر خواهرم دوستم دارد. این حس را با دنیا عوض نمیکنم.
**در شهر خودم به من اعتماد نشد
از اشکهای خواهرم دلم گرفت. من چهار، پنج سال در مس رفسنجان حضور داشتم اما در شهر خودم به من اعتماد نشد. خداراشکر به تیمی آمدهام که به سبک بازیام اعتماد دارند. خداراشکر که پیش آقای عنایتی و آقای رجبزاده و سایر اعضای کادرفنی و مجموعه پیکان شرایط خوبی دارند و همین مساله باعث شده اعتماد به نفسم بیشتر شود.
**ناراحتیای ندارم، همه را بخشیدهام
دیگر ناراحتیای از کسی در رفسنجان ندارم؛ سختیها باعث میشود که آدم فوتبالیست بزرگتری شود. من همه را بخشیدهام و الان باید قدر جایگاهی که با سختی به دست آوردهام را بدانم تا بتوانم پیشرفت کنم.
**بازگشت به مس رفسنجان؟
اگر من را در سالهای آینده بخواهند، ممکن است برگردم. البته به این زودیها این اتفاق نمیافتد. میخواهم در پیکان پیشرفت کنم و شاید در سالیان بعد دوباره به مس برگردم و در شهر خودم بازی کنم.
**باید این روند خوب را ادامه بدهیم
تیم ما شرایط خوبی دارد؛ خداراشکر در هفتههای اخیر نتایج مطلوبی کسب کردهایم. باید در 7 هفته پایانی نیز این روند را ادامه بدهیم و امیدوارم شرایط خوبی را در آینده هم رقم بزنیم.
**وقتی رفسنجانیها تشویقم کردند، اشکم در آمد
دوست دارم نکتهای را در پایان بگویم؛ هواداران مس رفسنجان واقعا برایم در بازی روز گذشته سنگ تمام گذاشتند؛ دم آنها گرم. واقعا توقع نداشتم که تشویقم کنند اما وقتی این اتفاق افتاد برایم جذاب بود. حتی در یک صحنه واقعا اشکم در آمد. من هرچه دارم از مردم رفسنجان است و آرزوی بهترینها را برای آنها دارم.
منبع: ورزش 3
کلیدواژه: ندیده بودم شهر خودم مس رفسنجان قرار گرفت بازی کردن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.varzesh3.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ورزش 3» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۱۷۷۴۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
من، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کردهام!
زیسان: فیلم من، یییر ریویهر، مادرم، خواهرم و برادرم را سلاخی کردهام. ساخته ۱۹۷۶ توسط رنه آلیو. این فیلم بر مبنای یک رویداد واقعی ست.
در سوم ژوئن ۱۸۳۵ در یکی از روستاهای نورماندی، جوانی بیست و سه ساله به نام پـییــر ریـویــهر که از آزارهای پدرش توسط مادرش به ستوه آمده بود، مادر و خواهر و برادر کوچکش را به قتل میرساند و به جنگل میگریزد. سرانجام پـییــر دستگیر شده و در سلولش اقدام به نوشتن زندگینامهی خود میکند و در آن دلیل اقداماتش را توضیح میدهد.
او که تصور میکند توسط خدا هدایت شده میخواهد پدرش را از دست آزار و تحقیرهای مادرش برهاند.
پییـر که نمیتواند انفعال پدرش را تحمل کند، میاندیشد که باید کاری کرد. او ابتدا یک قورباغه را مصلوب کرده و پرندهای را بین دو سنگ، لِه میکند. اما کشتار حیوانات کافی نیست. آهنگی که همسایه دربارهی پدرش میخواند جرقهی تراژدی را روشن میکند...
این کشتار و محاکمهای که در پی آن میآید توسط شاهدین مختلف، روایت میشود که یکی از راویان نیز خود قاتل است که آسیب شناسی او، باعث درک زمینهی روانی جنایاتش میشود.
در نهایت پـییــر به اعدام محکوم شد و علیرغم اینکه توسط پادشاه لوئی فیلیپ مورد عفو قرار گرفته بود، در سلولش خود را حلق آویز نمود!
رنه آلیو که از دست کم گرفته شدهترین کارگردانان فرانسوی دههی هفتاد به شمار میرود، این مهمترین فیلمش را بر مبنای کتابی از میشل فوکو ساخته است که در سال ۱۹۷۳ منتشر شده بود.
فیلم تنها چند کیلومتر با لوکیشن وقایع تاریخی داستان، فاصله دارد و به غیر از چند بازیگر نادر حرفه ای، باقی نقشها از جمله نقش اصلی، توسط افراد محلی ایفا شده است که رنه آلیو در طول فعالیتهای تئاتری اش با آنها ملاقات کرده بود. چنین تدبیری به فیلم حالتی مستندگونه داده است و مخاطب را درگیر یک احساس واقعی میکند.
در صحنهای از فیلم خود میشل فوکو نیز جضور داشت که در تدوینهای بعدی، سکانس مربوط به او حذف شد.
این شاهکار، همزمان که یک فیلم تاریخی و تحقیقی در مورد کالبد شکافی یک جنایت است، یک سند قوم نگارانه از قرن نوزدهم نیز محسوب میشود.
مشخصات و امتیاز این فیلم را اینجا ببینید.
tags # سینما ، معرفی فیلم سایر اخبار اسرار تکامل آلت جنسی؛ رابطه جنسی انسانهای اولیه مثل گوریلها بود؟ (تصاویر) «زو»؛ گاو عقیم و غولپیکری که توسط انسانها به وجود آمد! اتفاق عجیب که همزمان با انقراض دایناسورها در زمین رخ داد! (تصاویر) مرکز واقعی جهان کجا است؟